سایه ها ...

ساخت وبلاگ
اندوه می خوردم ...

پ.ن : 

سایه ها ......
ما را در سایت سایه ها ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : oldisma بازدید : 174 تاريخ : يکشنبه 4 مهر 1395 ساعت: 0:52

من از تو برنگشت ..من همان شب که از پله ها پایین می رفت ...مرد ...

پ.ن :

سایه ها ......
ما را در سایت سایه ها ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : oldisma بازدید : 193 تاريخ : يکشنبه 4 مهر 1395 ساعت: 0:52

کتاب را تمام کردم ..بغض توی گلویم هیچ ربطی به داستانش نداشت اما از اول تا آخرش بود ...کتاب دیگری برداشتم بعد حس کردم برای دوباره خواندن خیلی خسته ام ...اول کتاب دومی یک شعر از ژول میشله نوشته بود که آخرش این بود :

خدایان همچون مردانند ؛ 

بر سینه ی زنی

زاده می شوند و می میرند ...

پ.ن :

سایه ها ......
ما را در سایت سایه ها ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : oldisma بازدید : 171 تاريخ : يکشنبه 4 مهر 1395 ساعت: 0:52

و شبها و روزها به کارهایی می اندیشند که نخواهند توانست انجامش را ...و اینچنین در اندوه خویش جاودانند...

پ.ن : 

سایه ها ......
ما را در سایت سایه ها ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : oldisma بازدید : 167 تاريخ : جمعه 2 مهر 1395 ساعت: 5:41